خادم الموالی عباس داودی داوودی

درد بی ولایتی

مقدمه

از ویژگی‌های فرهنگ شیعه ارتباط امت و امام است که این ارتباط در زمان غیبت توسط امت با نائب عام امام معصوم به‌عنوان ولی فقیه برقرار می‌گردد.

در طول تاریخ غیبت کبری انقلاب‌های زیادی در جوامع اسلامی به‌وقوع پیوسته است ولی در اکثر آن‌ها ارتباط امت و امام وجود نداشته و اگر در بعضی این ارتباط با حضور عالمی دینی وجود داشت در ادامه راه از بین رفت و انقلاب تداوم نیافت.

حکومت سربداران و حکومت علویان طبرستان نمونه بارز آن است که هر کدام حدود نیم قرن بیشتر ادامه نداشت.

از عصر صفویه حکومت‌های مستبد پادشاهی اگر چه نام شیعه بر خود می‌نهادند بویی از حکومت اسلامی نداشتند. در قرون معاصر نیز علمای اسلام به حمایت از مشروطیت پرداختند ولی در بطن قیام و رهبری آن حضور نداشتند و نتیجه کار مشروطیت به سلطنت پهلوی‌ها و مبارزه آشکار و نهان با دین و مظاهر آن ختم شد.

نکته جالب در قیام مشروطیت آن است که در ابتدای این قیان روحانیت حضور فعالی داشت ولی نتوانست رابطه امت و امام[1] را ایجاد نماید و در نتیجه شیرازه کار به دست کسانی افتاد که عوامل بیگانگان بودند و حتی در دوره‌ای سرکوب‌گر قیام مشروطه!!! در نهایت نیز همین مشروطه‌خواهان شیخ فضل‌الله نوری را به جرم مشروعه خواهی به شهادت رساندند.[2]

قیام مشروطه چنان به انحراف رفت که یکی از سرکوب‌گران مشروطه و عامل شهادت یکی از روحانیون در ابتدای مشروطه به نام محمد ولی خان تنکابنی لقب سپهدار اعظم گرفته و فاتح تهران می‌گردد و تا کودتای سیاه سید ضیاء چند دوره رئیس‌الوزرا می‌شود و هیچ‌یک از عاملان قتل مردم و مشروطه‌خواهان به مجازات نمی‌رسند و فقط چند نفر جریمه نقدی می‌گردند و بسیاری از آن‌ها در سمت‌های دولتی به‌کارگیری می‌شوند.

پس از آن شاهد مبارزات آیت‌الله مدرس و آیت‌الله کاشانی هستیم که این بزرگواران در زمانی مبارزه می‌کنند که مردم برای آن‌ها نقش امت را بازی نمی‌کنند و رابطه آن‌ها با مردم رابطه ولایتی نیست به همین دلیل هم در کوران مبارزه تنها می‌مانند.

اما حرکت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه یک حرکت منحصر به فرد در تاریخ غیبت کبری است. یک مرجع در راس قیام قرار می‌گیرد و با برنامه دقیق امت را رهبری می‌کند و در ضمن آن نظریه مترقی ولایت فقیه را از حاشیه به متن جامعه وارد می‌نماید. در نتیجه پس از رحلت ایشان نیز رابطه امت و امام باقی می‌ماند و به اقتدار نظام اسلامی می‌انجامد.

صدور انقلاب

انقلاب ایران باعث بیداری تمام ملل جهان شد[3] و در راس آن بیداری اسلامی را در پی داشت. مستکبران در صدد جلوگیری از آن بودند ولی کار از کار گذشته بود.

«دشمن به ما مى‌گوید چرا انقلابتان را صادر مى‌کنید؟ ما در جواب دشمن مى‌گوییم انقلابمان را صادر نمى‌کنیم. انقلاب ما صادر شد و گذشت و تمام شد! شما در مقابل یک عمل انجام شده قرار دارید. صدور انقلاب به معناى صدور یک کالا نیست که به‌طور دائم، آن هم به وسیله‌ى اشخاص بخواهد ادامه داشته باشد. صدور یک فکر و یک اندیشه، به معناى آن است که آن اندیشه، صحیح است و دل انسان‌ها را در اکناف عالم، به خود جذب مى‌کند. این کار انجام گرفت و روزبه‌روز آثارش را در دنیا حتى بعد از رحلت امام(ره) بزرگوار ما نشان مى‌دهد.»[4]

تفاوت اصلی انقلاب ایران با همه انقلاب‌ها

مقام معظم رهبری پیروزی انقلاب را مرهون حضور بسیجی مردم در پیش از انقلاب دانستند و ویژگی‌هایی را برای این حضور برشمردند.

«بسیج همزاد انقلاب است. شاید به یک معنا بشود گفت که حضور بسیجى مردم، خود موجب پیروزى انقلاب شد، یا موجب پدید آمدن انقلاب شد. جوان‌هاى داوطلب، علاقه‌مند، قبل از انقلاب در همه‌جا ... در عرصه‌هائى وارد شدند، ایستادگى کردند، حضور مؤثر پیدا کردند. این تلاش‌ها در سرتاسر کشور جمع شد، شد حرکت عظیم انقلابى ملت ایران. بنابراین به این معنا، ولادت بسیج، قبل از ولادت انقلاب است...»

«خب، این پدیده، پدیده‌ى بى‌نظیرى است. آیا ملت‌هاى دیگر، انقلاب‌هاى دیگر، حضور مردمى نداشتند، که شما می‌گوئید حضور بسیج یک پدیده‌ى بى‌نظیر است؟ چرا، در انقلاب‌هاى دیگر، در حوادث بزرگى که در کشورهاى جهان به وجود آمده است، توده‌ى مردم حضور داشتند؛ منتها با تفاوت‌هاى بسیار عمیق و تأثیرگذارى. اگر تاریخ را نگاه کنید، مى‌بینید دو انقلاب در این دو سه قرن اخیر در حد انقلاب ما در دنیا معروف است؛ یکى انقلاب کبیر فرانسه است، یکى انقلاب کمونیستى در شوروى است. در هر دوى این‌ها مردم بودند، اما حضور مردم در آن انقلاب‌ها ـ که پرحجم و انبوه هم بود ـ با حضور بسیجى در انقلاب ما متفاوت است. من حالا اندکى از خصوصیات حضور بسیجى را عرض می‌کنم.»

1) سازماندهی

«اولاً این مجموعه‌ى عمومىِ مردمى از اول داراى سازماندهى بود؛ این یک خصوصیت منحصربه‌فرد است. این سازماندهى کمک کرد به این که این حرکت عظیم مردمى راه خودش را گم نکند. وقتى سازماندهى بود، یعنى هدایت در آن هست، بصیرت در آن هست، تمرکز در تصمیم‌گیرى هست، اراده‌ى مردم هست؛ اما از تندروى، از زیاده‌روى، از کجروى، از خطاهاى فاحش، جلوگیرى می‌کند.»

دقت بفرمایید که این سازماندهی همان موضوع امت و امام است زیرا سازماندهی دینی و مرجعیت دینی تنها سازماندهی قبل از انقلاب بود.

2) ایمان

«مهم‌تر از این، خصوصیت ایمان و برخاستن از احساس تکلیف شرعى بود. یک وقت احساسات محض، یک انسانى را، یک جمع انسانى را، یک جمعیتى را به یک سویى حرکت می‌دهد؛ این ممکن است، در خیلى جاها هست. این آدمى که با احساسات حرکت می‌کند، هدایت او، زمام و مهار نفس او و حرکت او، به‌دست یک عامل معنوى و درونى و قلبى نیست؛ خیلى اوقات از حد تجاوز می‌کند؛ آن‌جایى که نباید دست به کشتار بزند، دست به کشتار می‌زند؛ آن‌جایى که نباید ظلم کند، ظلم می‌کند. لذا شما ببینید در همین انقلاب‌هایى که من اسم آوردم، آن‌چه که تاریخ ثبت کرده است ـ تاریخ خودشان، نه این‌که ما بگوئیم ـ سرشار و لبریز است از همین خطاها و انحراف‌ها و اشتباه‌ها و تقابل‌ها؛ یک گروه در مقابل یک گروه دیگر قرار می‌گرفتند. بله، در انسان مؤمن هم احساسات وجود دارد؛ ما که بدون احساسات حرکت نمی‌کنیم؛ احساس داریم، احساس عاطفى داریم، احساس خشم داریم؛ لیکن این احساس با ایمان ما کنترل می‌شود.»

البته این کنترل و حدود و ثغور آن نیز محتاج به داشتن یک رهبر دینی و امام امت است که مردم سخن او را فصل‌الخطاب بدانند.

3) حضور همگانی

‌«یک خصوصیت دیگر این است که همه‌ى قشرها در بسیج حضور دارند؛ شهرى هست، روستائى هست، جوانِ نوخاسته‌ى نوسال هست، پیرمرد کهن‌سال هم هست... پیر و جوان، تحصیل‌کرده و غیرتحصیل‌کرده در بسیج حضور دارند. در این‌جا روشنفکرها یک کنارى نایستادند. در بعضى از این اجتماعات بزرگى که در این انقلاب‌ها وجود دارد، گروه روشنفکران قاطى مردم نمی‌شوند. من یک وقتى از یک نمایشنامه‌ى روشنفکرى نقل کردم که آقائى از بالاى ایوان به حرکت مردم نگاه می‌کند، اما خودش وارد نمی‌شود، قاطى نمی‌شود. این‌جا نخیر؛ این‌جا کارگر بود، کشاورز بود، دانشجو بود، دانش‌آموز بود، پزشک بود، نویسنده‌ى مبرّز بود، شاعر برجسته بود، متخصص بود، مخترع بود و هست.»

کمی تأمل و تفکر مشخص می‌نماید که تنها نیرویی که همه اقشار را وادار به حضور در صحنه می‌کند، امامت امت اسلامی است که برخاسته از روح و موضوع ولایت است. اوست که با رهبری حکیمانه خود همه را به میدان فرا می‌خواند وگرنه بسیاری از نخبگان حاضر به همراهی توده‌ها نیستند زیرا حرکت آنان را اصولی یا علمی یا... نمی‌دانند.

4) تداوم حضور

‌«خصوصیت دیگر، پابه‌رکاب بودن است. خب، عزیز من! سى و سه سال از انقلاب می‌گذرد. حضور توده‌اى در انقلاب‌هاى گوناگون، یک ماه بود، دو ماه بود، حداکثر یک سال بود؛ بعد تمام شد. این‌جا هم کسانى که می‌خواستند زندگى را و جمهورى اسلامى را از روى دستورالعمل‌هاى غربى تنظیم کنند و ترتیب بدهند، همین سفارش را می‌کردند. اوائل انقلاب سفارش می‌کردند که خیلى خوب، انقلاب تمام شد، مردم بروند خانه‌هاشان. در انقلاب‌هاى دیگر، مردم رفتند خانه‌هاشان؛ اما سى و سه سال از انقلاب می‌گذرد، بسیج در صحنه است، در عرصه است، پابه‌رکاب است. آن نسلى که آن روز وارد بسیج بودند، امروز افراد میانسال و مسنّى شده‌اند، محاسن‌هاشان سفید شده؛ نوه دارند، عروس دارند، داماد دارند؛ اما بسیجى‌اند. آن‌ها پیر شدند، اما آیا چهره‌ى بسیج پیر شد؟ ابداً.»[5]

در همین بیان معظم‌له مشخص است که عده‌ای می‌خواستند تداوم حضور مردم را از بین ببرند، آن‌وقت انقلاب پشتوانه نداشت و از اهداف خود دور می‌گردید. واضح است، آن‌چه مردم را در صحنه نگه‌داشته و نگه می‌دارد، رابطه عاشقانه امت و امام است.

انقلاب و بیداری اسلامی

بیداری اسلامی در چند سال اخیر منجر به شروع خیزش و حرکت‌هایی شده است که اگر به درستی تداوم یابد جنبه انقلاب پیدا می‌کند.

پیروزی قطعی است

«ما بین غزه و فلسطین و تونس و مصر و لیبی و بحرین و یمن تفاوتی نمی‌گذاریم. در همه جا ظلم به ملت‌ها محکوم است. حرکت ملت‌ها با شعار اسلام و در جهت آزادی مورد تأیید ماست... این حرکت، حرکت ملت‌ها است. حرکت امت اسلامی است. حرکت با شعار اسلام است. حرکت به سمت اهداف اسلامی است. نشان دهنده بیداری عمومی ملت‌ها است. طبق وعده الهی این حرکت قطعاً و یقیناً به پیروزی خواهد رسید. ملت ایران سرافراز است، مفتخر است و خرسند است که آغازکننده این راه بوده و ایستادگی و استقامت کرده است.»[6]

خطر

اگر چه پیروزی قطعی است ولی خطر عقب افتادن آن احساس می‌گردد.

تلاش برای به صحنه آوردن جایگزین‌های دروغین توسط غربی‌ها و جریانات با هویت دوگانه از مهم‌ترین خطراتی است که خیزش‌های اسلامی را تهدید می‌کند و تنها ادامه قیام توسط مردم، تأکید آنان بر خواسته‌های دینی، حرکت به سمت اهداف اسلامی، حفظ بیداری و امید به وعده‌های الهی می‌تواند در این راستا موثر واقع شود.

جریان‌های منحرف در قالب اسلام آمریکایی با تئوریزه کردن نظرات و فتاوای رهبران دینی وابسته و حاکمان سرسپرده کشورهای اسلامی در تلاش است با دگرگونه جلوه دادن خواست اسلامی ـ انسانی ملت‌های منطقه و با سرکوب مستقیم خیزش آنان منافع نظام‌سلطه و حکام سرسپرده را تأمین کند. نقش‌آفرینی نخبگان و صاحب‌نظران اسلامی به ویژه علمای دینی در این عرصه بسیار رهگشا خواهد بود.

نظام‌سلطه با محوریت آمریکا، برخی دولت‌های سلطه‌گر اروپایی و سران غیرمردمی کشورهای منطقه در تلاش هستند با طرح مسائل غیرواقعی، اتهام، فریب و به صورت خاص، متهم کردن جمهوری اسلامی به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، و برخورد دوگانه با این خیزش‌ها، ضمن کنترل و ناکارآمد نمودن حرکت عمیق دینی ـ مردمی ملت‌ها زمینه مصادره مطلوب این خیزش‌ها به نفع خود را فراهم نماید و با سوار شدن بر امواج ناشی از خروش مردمی اهداف نامشروع خود را در منطقه دنبال کنند.

حل مشکل یا مشکلات جدید

مقام معظم رهبری در این زمینه در دیدار خود با مسئولان و متفکران اسلامی شرکت‌کننده در کنفرانس وحدت با هشدار به این‌که، ملت‌ها و نخبگان کشورهای منطقه اجازه ندهند که نظام‌سلطه، قیام مردم را سرقت و حرکت عظیم ملت‌های منطقه را مصادره کنند؛ یادآور گردیدند که اگر شرایط کنونی جهان اسلام به صورت صحیح شناخته و هدایت شود، مشکلات دنیای اسلام را حل خواهد کرد؛ اما اگر به درستی شناخته و بهره‌برداری صحیح نشود، زمینه‌ساز مشکلات جدید برای دنیای اسلام خواهد بود.»[7]

فرصت از دست برود، خسران بزرگ است

«در این مقطع زمان، یکى از مهم‌ترین مسائل جهان اسلام که به سرنوشت امت اسلامى پیوند خورده است، حوادث انقلابى در شمال آفریقا و در منطقه است، که تاکنون به اسقاط چند رژیم فاسد و مطیع آمریکا و همدست صهیونیسم انجامیده و رژیم‌هاى دیگرى از این قبیل را به لرزه درآورده است. اگر مسلمانان این فرصت عظیم را از دست بدهند و از آن در راه اصلاح امت اسلامى بهره نگیرند، خسران بزرگى کرده‌اند. اکنون همه‌ى تلاش استکبار متجاوز و مداخله‌گر، براى منحرف کردن این حرکت‌هاى عظیم اسلامى به‌کار افتاده است.»

پایه‌هاى اساسیِ قیام‌ها

«در این قیام‌هاى بزرگ، مرد و زن مسلمان، بر ضدّ استبداد حاکمان و سیطره‌ى آمریکا که به تحقیر و تذلیل ملت‌ها و همپیمانى با رژیم جنایتمدار صهیونیستى انجامیده بود، به‌پاخاستند؛ عامل نجاتبخش خود در این مبارزه‌ى مرگ و زندگى را اسلام و تعالیم و شعارهاى نجاتبخش آن دانستند و این را به صداى رسا اعلام کردند؛ دفاع از ملت مظلوم فلسطین و مبارزه با رژیم غاصب را سرلوحه‌ى خواسته‌هاى خود قرار دادند؛ دست‌دوستى به‌سوى ملت‌هاى مسلمان گشوده و خواستار اتحاد امت اسلامى شدند.

این‌ها پایه‌هاى اساسیِ قیام‌هاى مردمی در کشورهائی است که در دو سال اخیر پرچم آزادى و اصلاح برافراشته و با جسم و جان خود در میدان‌هاى انقلاب حضور یافتند؛ و همین‌ها است که می‌تواند پایه‌هاى اساسى اصلاح امت بزرگ اسلامى را استوار سازد.»

شرط پیروزی

«ایستادگى بر سر این اصول اساسى، شرط لازم براى پیروزى نهائیِ قیام‌هاى مردمى در این کشورها است.

دشمن در پى آن است که همین پایه‌هاى اصلى را متزلزل کند. ایادى فاسد آمریکا و ناتو و صهیونیسم با استفاده از برخى غفلت‌ها و سطحى‌نگرى‌ها می‌کوشند حرکت سیل‌آساى جوانان مسلمان را منحرف ساخته و آنان را به نام اسلام به جان یکدیگر بیندازند و جهاد ضداستعمارى و ضدصهیونیستى را به تروریسم کور در کوچه و خیابان‌هاى جهان اسلام تبدیل کنند، تا خون مسلمانان به دست یکدیگر بر زمین بریزد و دشمنان اسلام از بن‌بست نجات یابند و اسلام و مجاهدانش بدنام و زشت‌چهره جلوه کنند.»[8]

نسخه مشروطیت

اگرچه ملت‌های مسلمان از بیداری و تحرک خوبی برخوردار شده‌اند ولی نبود رهبر برای این قیام‌ها، باعث شده تا عناصر نفوذی خود را اسلام‌خواه جلوه داده و تلاش مردم مسلمان را به انحراف ببرند.

ترکیه

مردم ترکیه نسبت به اسلام اقبال نشان دادند و یک حزب اسلام‌گرا بر سر کار آمد. ابتدا شعارهای زیادی بر علیه اسرائیل دادند. حتی در یک نشست بین‌المللی رجب طیب اردوغان سران رژیم اشغالگر قدس را قاتل خطاب نمود، ولی این کشور مراودات نظامی و اقتصادی خود با صهیونیست‌ها را کاهش نداد و در موضع سوریه دنباله‌رو آمریکایی‌ها شده و به نفع صهیونیست‌ها بر علیه جبهه مقاومت تلاش می‌کند.

لیبی

در این کشور یاران قبلی قذافی، تبدیل به انقلابی‌های امروز شدند و یاد محمدولی‌خان تنکابنی را در اذهان اهل مطالعه تاریخ در ایران زنده کردند. همان‌ها امروز در صحنه قدرت لیبی تا حد زیادی ایفای نقش می‌کنند و در حال مصادره انقلاب لیبی به نفع جبهه استکبار هستند. مجلس ملی انتقالی لیبی موافقت خود را با حضور رهبران سیاسی اصلی نظام سابق در حکومت اعلام کرده است.

تونس

مجلس مؤسسان تونس، منصف مرزوقی را که فردی لاییک است، به ریاست جمهوری این کشور انتخاب کرد. انتخاب منصف مرزوقی در مجلس، بخشی از توافق سه حزب ائتلافی اصلی است که پس از انتخابات اخیر تونس، مجلس مؤسسان را در دست گرفته‌اند. بخش دیگری از این توافق، تصدی مهمترین پست یعنی نخست وزیری، توسط حمادی جبالی از حزب اسلامگرایان معتدل است که دارای بیشترین آرای انتخاباتی است و با دوحزب سکولار دیگر ائتلاف کرده است.

یمن

در این کشور نیز معاون رئیس جمهور سابق که دستش به خون مردم آلوده بود فغلاً در راس حکومت قرار گرفته است و مدتی است از اعتراضات آن خبری منتشر نشده است.

اردن، الجزایر، مغرب، مراکش، کویت، ...

اوضاع در این کشورها بعد از سرکوب کمی آرام شده و از اعتراضات بزرگ خبری نرسیده است.

مصر

مصر بزرگ‌ترین حرکت‌ها و تجمعات را در خود داشت و از مطالبات مهم مردم این کشور، محاکمه سران رژیم مبارک و قطع رابطه با رژیم اشغالگر قدس بود. اما پس از کشته‌های فراوانی که مردم این کشور دادند، شاهد یک محاکمه صوری بودیم که در نهایت به تبرئه شدن مجررمین منجر شد. یکی از فاسد‌ترین افر اد رژیم گذشته کاندید ریاست‌جمهوری شد. اگرچه رای نیاورد ولی این امر نشان دهنده حضور بدنه فاسد رژیم مبارک در قدرت است. طنطاوی که دستش به خون مردم آلوده بود بازنشست شد و اصلاً محاکمه نگردید. بعد از کش و قوس‌های فراوان «مرسی» به عنوان کاندیدای اسلام‌گرایان و اخوان‌المسلمین رییس‌جمهور شد. وی تاکنون چند اقدام عجیب بر خلاف خواسته‌ای ملت مصر انجام داده است.

در مخالفت با سوریه و جبهه مقاومت همراه آمریکا شده است.

در ابتدا با انحلال مجلس مخالفت کرد ولی پس از دو هفته، حکم دادگاه قانون اساسی را پذیرفت. احتمالاً در دور بعدی انتخابات شاهد کاهش نفوذ اسلام‌خواهان در مجس مصر خواهیم بود.

مرسی با اعزام سفیر جدید مصر به اراضی اشغالی یکی از مطالبات اصلی مردم مصر را نادیده گرفت.

"عاطف سالم" اولین سفیر مصر در سرزمین‌های اشغالی بعد از روی کارآمدن محمد مرسی رئیس جمهور جدید مصر هنگام تسلیم استوارنامه خود به " شیمون پرز" رئیس رژیم صهیونیستی گفت: «قاهره به تمام قراردادهایش با اسرائیل پایبند است از جمله قرارداد صلح کمپ دیوید.»

محمد مرسی رییس جمهور مصر، در نامه‌ای که برای معرفی سفیر جدید مصر در رژیم صهیونیستی برای شیمون پرز رییس این رژیم فرستاد، واژگان و عبارات "مخلصانه" و محبت‌آمیزی را به کار برده که شگفتی و حیرت محافل مصری را برانگیخته است.

متن نامه

از محمد مرسی رییس جمهوری مصر

به جناب آقای شیمون پرز رییس دولت اسرائیل

دوست عزیز و بزرگوارم!

با توجه به تمایل اینجانب به گسترش روابط دوستانه‌ای که خوشبختانه میان دو کشور وجود دارد، آقای عاطف محمد سالم سید الاهل را به‌عنوان سفیر فوق‌العاده و تام‌الاختیار خود نزد آن جناب معرفی می‌کنم.

تجربه، اخلاص و همت ایشان و توانایی‌هایی که در مناصب پیشین از خود نشان داده‌اند، این امید را در من تقویت می‌کند که ماموریت محوله را با موفقیت به انجام برساند.

از طرفی، با اطمینانی که نسبت به غیرت ایشان دارم، شکی نیست که تلاش صادقانه وی مورد توجه ویژه و تقدیر آن جناب قرار خواهد گرفت. از شما استدعا دارم که ضمن تأیید حکم ماموریت ایشان، وی را مورد عنایت خود قرار دهید و آن‌چه را از جانب من به شما ابلاغ می کند، با اطمینان بپذیرید. از آن جمله، افتخار دارم که برای شخص حضرت‌عالی، سعادت و برای کشورتان فراوانی و برکت آرزو کنم.                                دوست وفادار شما محمد مرسی

نکته‌ی جالب توجه در همه‌ی واکنش‌های انتقاد آمیزی که در مصر به این نامه شده است، این است که اساساً کسی از فرستادن سفیر مصر، آن هم از نوع "ویژه و تام‌الاختیار" به سرزمین‌های اشغالی اتقاد نمی‌کند و تنها از ادبیات به‌کار رفته در استوارنامه‌ی این سفیر انتقاد می‌شود، گویی مصری‌ها و برخی دیگر از ملل عرب، پذیرفته‌اند که ارتباط دیپلماتیک و تجاری و... با رژیم صهیونیستی، فاقد اشکال است و انتقاد از آن، ضرورتی ـ یا دست کم فایده‌ای ـ در بر ندارد.

شهادت ، انتظار ، ولایت

از مهم‌ترین کاستی‌های اجتماعی در کشورهای عربی ترویج ادعای جدایی دین از سیاست است. آن‌ها نوعی فرهنگ سکولار و لائیک را در کشورهای عربی تزریق کرده‌اند در حالی که بر اساس اندیشه‌های اسلامی پیوندی ناگسستنی میان دین و سیاست وجود دارد. اسلام با پیام‌های بی‌نهایت خویش، راه صحیح حکومت‌داری که برابر با اصل مشارکت همه جامعه در تعیین سرنوشت، تعیین تکلیف حاکمان و مردم در قبال یکدیگر، درس‌های هدایت صحیح جامعه در مسیر سعادت دنیوی و اخروی و ... تبیین شده را در درون خویش دارد. در این میان حلقه اتصال میان دین و سیاست که سعادت جوامع اسلامی را به همراه دارد، اصل ولایت‌فقیه می‌باشد. ولایت فقیه با برخورداری از اندیشه‌های اصیل دینی و آگاهی و بصیرت به شرایط و شاخصه‌های زمان حال هدایت و رهبری واحد جامعه را محقق می‌سازد. ولایت‌فقیه در اصل همان رهبری واحد و منسجمی است که جامعه شامل سیاست‌مداران و حاکمان و مردم را در مسیر اتحاد و همدلی و پویایی سوق داده و در نهایت جامعه را از انحرافات احتمالی باز می‌دارد. 

اصحاب اندیشه با فرانسیس فوکویاما پژوهشگر و تاریخ‌نگار ژاپنی‌الاصل، تبعه آمریکا، نویسنده کتاب معروف «پایان تاریخ» و یکی از متفکرین عرصه نومحافظه‌کاری، آشنا هستند. وی در سال 1367 در یک سخنرانی با عنوان «باز‌شناسی هویت شیعه» که بخشی از آن در ایران هم منتشر شد، می‌گوید:«شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیر‌های ماست. پرنده‌ای که دو بال دارد، یک بال سبز و یک بال سرخ، بال سبز این پرنده مهدویت و عدالت‌خواهی و بال سرخ او، شهادت‌طلبی است که ریشه در کربلا دارد. این دو بال شیعه را فنا‌ناپذیر کرده است.»

فوکویاما حرف مهم‌تری هم می‌زند و می‌گوید:«‌اما این پرنده زرهی به نام ولایت‌پذیری به تن دارد که با آن زره قدرتش دوچندان می‌شود. در میان مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که به ولایت فقهی نظر دارد. یعنی فقیه می‌تواند ولایت داشته باشد، این نگاه، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است.»

وی در ادامه تاکید می‌کند برای مقابله با شیعه و پویایی آن باید به جای فرهنگ شهادت و ایثار، رفاه‌زدگی و دنیا‌طلبی را ترویج کرد و به جای فرهنگ انتظار نیز امور روز‌مره و خوشی‌های دنیوی را جایگزین ساخت. وی تاکید دارد که پیش از این اقدامات باید جامعه را نسبت به ولایت‌فقیه و نقش آن در اتحاد و هدایت جامعه تهی ساخت چرا که تا زمانی که ولایت فقیه حضور دارد نمی‌توان بر دو بال فرهنگ شیعه یعنی شهادت‌طلبی و انتظار موعود خللی وارد ساخت.

در جوامع عربی که اکثراً از اهل سنت می‌باشند فقدان این دو بال فرهنگ شیعه یعنی شهادت‌طلبی و انتظار را می‌توان مشاهده کرد. فقدانی که نتیجه عدم وجود اصلی مهم و تاثیر‌گذار به نام ولایت‌فقیه می‌باشد. متاسفانه نظام سلطه و حاکمان دست‌نشانده در بسیاری از کشورهای عربی برای حفظ حاکمیت و چپاول ثروت‌های این کشورها جامعه‌شان را که بیشتر ترکیب جمعیتی آ‌ن‌ها را اهل سنت تشکیل می‌دهد از اصل ولایت فقیه محروم ساخته‌اند.

موفق‌ها

اما در میان این آشفته‌گی‌ها یک گروه کوچک در جنوب لبنان در مقابل تمام توطئه‌ها با قدرت و صلابت ایستاده است.

 

 



[1]. مقاله «چرا بگوییم امام...؟» که در شماره 29 نشریه شمیم معرفت منتشر شده است را مطالعه کنید.

[2]. مراجعه کنید به مقاله «ذبح مشروعه» که در شماره 27 نشریه شمیم معرفت منتشر شده است.

[3]. به مقاله «پیش‌بینی‌های محقق شده»  در شماره 29 نشریه شمیم معرفت مراجعه کنید.

[4]. بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران 14/03/1372

[5]. بیانات امام خامنه‌ای در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالى‌  24/7/91

[6]. بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم مشهد در حرم امام رضا علیه‌السلام  1/1/1390

[7]. حاجی‌نجاری، عباس خبرگزاری فارس، مورخ ٢١/١٢/٨٩

12060635http://www.farsnews.com/printable.php?nn 

[8]. پیام حضرت امام خامنه‌ای به کنگره‌ی عظیم حج 30/7/91

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.