خادم الموالی عباس داودی داوودی

دریافت فایل      word      pdf

چگونه باید فکر و خیال را در کنترل خود درآوریم تا شیطان ما را با افکار پلید و آلوده نفریبد؟...

نخستین قدم ها برای پاکی

قسمت ششم

ضبط خیال

نویسنده : حجت الاسلام والمسلمین سعید حصاری

مقدمه

در نوبت‌های گذشته بیان شد که هدف از خلقت انسان مطابق آیه شریفه

«وَ مَا خَلَقْت الجِْنَّ وَ الانس إِلا لِیَعْبُدُونِ‌‌ ـ من جنّ و انس را نیافریدم جز براى این‌که عبادتم کنند.»(ذاریات/56)؛ چیزی جز بندگی و عبادت آن ذات مقدس نیست. و عبادت و بندگی حاصل نخواهد شد مگر با عمل به فرامین مولی و ترک نواهی او. اگر بنده‌ای بخواهد مورد لطف و محبت ارباب و مولای خود قرار گیرد و به او نزدیک شود، باید بنگرد که مولی چه کارها و اموری را می‌پسندد تا ملتزم به آن‌ها شود، و از طرف دیگر ببیند مولی از چه اعمال و اموری نفرت دارد، تا آن‌ها را ترک کند. امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:

«فِیمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى، یَا مُوسَى مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ‌‌ الْوَرَعِ‌‌ عَنْ مَحَارِمِی فَإِنِّی أُبِیحُهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ لَا أُشْرِکُ مَعَهُمْ أَحَداً ـ در ضمن آن‌چه خدای عز و جلّ با موسی علیه‌السلام نجوا فرمود، این بود که: ای موسی، تقرب جویندگان به من به چیزى مانند پرهیز از محرماتم تقرب نجسته‌‌اند (یعنی هیچ چیزی مانند ترک گناهان، باعث نزدیکی بنده به خدا نمی‌شود). همانا من اقامت در بهشت‌هاى جاودان را به آن‌ها اجازه می‌دهم و دیگرى را با آن‌ها شریک نسازم‌.»[1]

بنابراین بر عهده هر انسان طالب کمال و هر سالک عاشق جمال اوست که عزم خود جزم نموده و دامن همت بر کمر زده، تا با ترک محرمات آماده قرب محبوب و لقاء معشوق گردیده، و سعادت دنیا و عقبی را از آن خود نماید.

امّا چون ترک معاصی در ابتدای امر، کاری است دشوار و نیاز به مدیریت و برنامه‌ریزی دارد، درصدد برآمدیم تا با استفاده از آیات کریمه و روایات شریفه و کلمات اعلام بزرگان، برنامه‌ای در این زمینه ارائه داده، تا ان‌شاءالله سالکین کوی دوست و راهیان دیار محبوب از آن بهره برده و راقم بی‌بضاعت این سطور را از دعای خیر محروم نفرمایند. در همین راستا، در نوبت‌های پیشین از بعضی ارکان سیر و سلوک، مانند تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه که دخالت تامّ و تمامی در از بین بردن معاصی و ریشه‌کن کردن گناهان دارند، به‌طور مبسوط بحث نمودیم. در این‌شماره درباره‌ی یکی دیگر از امور مهم و لازم در سیر معنوی که در از بین بردن گناه، نقش کلیدی دارد، یعنی "ضبط خیال" بحث خواهیم نمود.

ضبط خیال

باید دانست قوه خیال یکی از قوایی است که خدای متعال در وجود انسان به ودیعه نهاده است و دارای فوائد و منافع بی‌شماری است. این قوه یکی از موهبت‌های بزرگ الهی در وجود انسان است، چراکه‌ پیشرفت‌های مختلف بشر در عرصه‌های مختلف علمی و صنعتی و هم‌چنین در حوزه‌ی فرهنگ و هنر و... و هزاران خلاقیت علمی و تکنولوژیکی، همه و همه در پرتو همین قوه‌ی خیال به‌وجود آمده و می‌آید. این قوه با تمام توانمندی عجیبی که خداوند در آن قرار داده است‌، اگر در مسیر انحرافی به‌کار گرفته شود تلفات و آسیب‌های ناشی از آن بسی گسترده و عمیق خواهد بود.

تعریف

جناب شیخ‌الرئیس بوعلی سینا رحمت‌الله‌علیه خیال را این‌گونه تعریف نموده: «القوة الخیالیه فی الانسان هی المبدأ الاول لتحریک بدنه ـ قوه خیال در انسان اولین مبدأ تحریک بدن است.»[2]

توضیح کلام جناب بوعلی: قوه خیال در انسان اولین مبدأ و منشاء برای به حرکت درآوردن بدن است زیرا از قوه عاقله به بدن، نزدیک‌تر است. یعنی قوه خیال حدّ واسط بین عقل و بدن است و به آن‌چه عقل در مورد آن اندیشده، صورت و شکل می‌دهد. زیرا عقل و کار آن که اندیشه باشد امور مجرد از ماده و شکل و صورت هستند؛ بنابراین برای ملموس و عملی شدن این اندیشه‌ها، قوه خیال روی آن‌ها کار می‌کند و به آن‌ها شکل خیالی یا مثالی می‌دهد. اهمیت این تمثّل بخشیدن، در به حرکت داشتن بدن ظاهر می‌شود. یعنی ابتدا انسان تصور و تخیلی از عمل مورد نظر (چه عمل خوب و چه عمل گناه و معصیت) را در خیال خود مجسم نموده، سپس برای آن فوائد و منافعی در نظر می‌گیرد و وجود آن منافع را تصدیق و تائید می‌نماید. بعد از تصدیق به فایده، نسبت به آن عمل شوق پیدا می‌کند که هرچه این منافع بیشتر در نظرش جلوه کند، این شوق بیشتر خواهد شد. وقتی شوق به عمل که اسم دیگرش انگیزه است شدید شد، عمل را اراده نموده و به سمت انجام عمل حرکت می‌کند. بنا‌بر‌این توضیح، آن‌چه که موجب رفتن به سمت عمل و انجام آن می‌شود در مرحله‌ی اول قوه خیال است و در مرحله‌ی دوم قوه عقل. زیرا عقل برای انجام خواسته‌هایش باید آن‌ها را از کانال قوه خیال انجام دهد. بنابراین قوه خیال ادراکات قوه عقل را که کلی و انتزاعی می‌باشند، برای بیان و لمس بیشتر، از معنای محض به اشکال و صورت‌های خاص تنزل می‌دهد. حال اگر خیال آلوده شد، در نقش واسطه‌گری خویش خیانت می‌ورزد، و فرد که می‌پندارد تفکر و عملش بر پایه ادراکات صحیح بوده است، در واقع بازیچه خیال خویش قرار گرفته است.

مرحوم شهید مطهری رحمت‌الله‌علیه درباره‌ی قوه خیال و رابطه‌ی آن با عقل چنین فرموده‌اند: «برخى از صورت‌ها و تصاویر، صورت مستقیم حقایق خارجى است؛ یعنى ذهن به یک واقعیّتى از واقعیّات برخورد کرده و صورتى از آن در نزد خود ساخته است و از اشیاء دیگر نیز صور دیگرى در نزد خود ساخته است، سپس این صورت‌ها به طرز مخصوص در قوّه خیال ضبط مى‌‌گردند و پس از آن قوّه عاقله از هر چند صورتى از این صور (که در یک جهت اشتراک دارند) یک معنى عامّ در مرتبه عقل مى‌‌سازد. پس آن‌چه در مرتبه عقل موجود است همان صورت واقعى شى‌‌ء خارجى است که یک نوع عینیّتى با وجود خارجى دارد و سه مرحله احساس، تخیّل و تعقّل را پیموده است. به‌عنوان‌مثال صورت کلّى که‌‌ از سفیدى یا گرمى یا تلخى در ذهن (عقل) ما موجود است عین همان صورت جزیى است که در خیال موجود بوده، و آن‌چه در خیال موجود است، عین همان چیزى است که در حاسّه (حواس) موجود بوده، و آن‌چه در حاسّه موجود است، عین همان چیزى است که در خارج موجود بوده است. این نوع معقولات را "معقولات اوّلیّه" مى‌‌نامیم‌‌.»[3]

البته لازم به ذکر است بسیاری اوقات خود قوه خیال به‌طور مستقیم و مستقل منشاء انجام اعمال خواهد شد و از دخالت عقل، خبری نیست. به‌عنوان‌مثال کودکان قبل از وصول به مرحله اندیشه و عقل، غالب افعال آن‌ها به واسطه تحریک قوه خیال انجام می‌شود. همچنین در حیوانات نیز مبداء به حرکت درآمدن بدن و انجام کارها، قوه خیال است.

کار دیگری که قوه خیال انجام می‌دهد خزینه‌داری صور ادراکی حواس ظاهری است. یعنی این قوه اطلاعات سمعی و بصری و ... را که با حواس حسی پنج‌گانه به‌دست می‌آیند در خود نگاه می‌دارد و در موقع نیاز آن‌ها را در اختیار قرار می‌دهد. خیال گاه به سراغ بایگانی خود رفته و گشتی در میان ذخائر ادراکات حسی خود می‌زند و گاه مشغول ترکیب بعضی از صور با بعض دیگر می‌شود. خیال حتی قادر است بر اساس داشته‌های خود، تصاویری از آن‌چه که ندیده بسازد. خلاصه آن‌که این قوه بسیار تنوع‌طلب، فرّار و پرکار است. به همین جهت کنترل آن در ابتدای امر، سخت و دشوار بوده و همین منشاء بسیاری از مشکلات است.

تربیت قوه خیال

مخلوقات خدای متعال، مطابق نظام أحسن آفریده شده‌اند و تمام قوای انسان مخلوق خدا بوده و خیر محض و هدفمند بوده و جهت نیل انسان به سعادت لازم و ضروری هستند.

حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه در این‌باره چنین فرموده‌اند: «بدان که خداوند تبارک و تعالى به ید قدرت و حکمتش در عالم غیب و باطن نفس، قوایى خلق فرموده داراى منافع بی‌شمار ... و هر یک از این قوا منافع کثیره دارند از براى حفظ نوع و شخص و تعمیر (آبادانی) دنیا و آخرت، که علما ذکر کرده‌‌اند.»[4]

نکته مهم آن است که تمام این قوا را می‌توان هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی مصرف نمود که این امر، با خیر محض بودن این قوا هیچ منافاتی ندارد. آن‌چه که مهم است آن است که انسان باید قوای ظاهره و باطنه خود را تربیت نماید تا در جهت درست مصرف شوند. قوه خیال نیز از این امر مستثنی نیست و باید مانند قوه غضب و شهوت و واهمه تربیت گردد و الّا موجب بسی از بدبختی‌هاست. البته تربیت آن مانند رام کردن یک اسب وحشی است که ابتدا بسیار سخت نشان می‌دهد اما با استقامت و پایداری، به‌تدریج نتایج شیرین آن ظاهر می‌شود. بدیهی است انتظار رام شدن این موجود سرکش در یک شب و یک هفته، امری نامعقول است.

حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه در این‌باره چنین فرموده‌اند:

« بدان که هر یک از قواى ظاهره و باطنه نفس قابل تربیت و تعلیم است با ارتیاض مخصوص. به‌عنوان‌مثال، چشم انسان قادر نیست که به یک نقطه معیّنه یا در نور شدید، مثل نور عین شمس، مدّتى طولانى نگاه کند بدون به هم خوردن پلک‌هاى آن، ولى اگر انسان چشم را تربیت کند، چنان‌چه بعضى از اصحاب ریاضات باطله براى مقاصدى عمل مى‌‌کنند، ممکن است چند ساعت متمادى در قرص آفتاب نظر را بدوزد بدون آن که چشم به هم خورد یا خستگى پیدا کند و همین‌طور به نقطه معیّنى نظر را بدوزد چندین ساعت بدون حرکت. و همین‌طور سایر قوا، حتّى حبس نفس که در اصحاب ریاضات باطله (مثل مرتاض‌ها) کسانى هستند که حبس نفس خود کنند مدّت‌هاى زائد بر متعارف نوع.

و از قوایى که قابل تربیت است قوّه خیال و قوّه واهمه است که قبل از تربیت، این قوا چون طایرى(پرنده‌ای) سخت فرّار و بى‌اندازه متحرّک از شاخه‌‌اى به شاخه‌‌اى و از چیزى به چیزى هستند ... حتّى بسیارى گمان مى‌‌کنند که حفظ طایر خیال و رام نمودن آن از حیّز امکان خارج و ملحق به محالات عادیّه است، ولى این‌طور نیست و با ریاضت و تربیت و صرف وقت آن را مى‌‌توان رام نمود و طایر خیال را مى‌‌توان به‌دست آورد، به‌طورى که در تحت اختیار و اراده حرکت کند که هر وقت بخواهد آن‌را در مقصدى یا مطلبى حبس کند که چند ساعت در همان مقصد حبس شود.»[5]

خیال، دستاویز شیطان

سالک إلی‌الله برای حرکت به جانب خدای متعال باید پرنده خیال خود را تربیت نموده و از هرزه‌گردی آن جلوگیری نماید، زیرا خیال یکی از دستاویزهای مهم شیطان برای کشاندن انسان به سمت گناه و معصیت است.

همان‌طور که در قبل گفته شد هر عملی که بخواهد از انسان صادر شود، اوّل باید تصور و تخیل شود. به همین جهت، شیطان تصاویر گناه‌آلودی که شخص در طی روز با حواس خود دریافت نموده و در خزانه خیال او ثبت است، را برای او ارسال می‌کند. سپس او را وسوسه می‌کند که روی این تصاویر کار کند و برای آن‌ها فوائدی در نظر بگیرد. به این ترتیب میل و شوق فرد را به آن عمل گناه تحریک نموده و سرانجام او را به گناه می‌کشاند. حال اگر شخص، مدتی تمرین نموده و از پرنده خیال خود مواظبت نماید که سراغ هر تصویری نرود و روی هر منظره‌ای ننشیند، در این صورت ریشه‌ی گناه را کنترل نموده و در واقع، شیطان را درون مملکت وجود خود راه نداده است. زیرا خیال مرز وجود انسان است و اگر کسی زمام خیالات خود را در دست بگیرد، به‌طور حتم زمام امور خود را در دست گرفته و راه نفوذی برای ورود شیطان باقی نگذاشته است. عارف واصل حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه در این‌باره چنین فرموده‌اند:

«بدان که اوّل شرط از براى مجاهد در این مقام (مقام تهذیب نفس) و مقامات دیگر، که مى‌‌تواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود، حفظ طائر خیال است. چون که این خیال مرغى است بس پرواز کن که در هر آنى به شاخى خود را مى‌‌آویزد، و این موجب بسى از بدبختی‌هاست. و خیال یکى از دستاویزهاى شیطان است که انسان را به واسطه‌ی آن بیچاره کرده به شقاوت دعوت مى‌‌کند... و ملتفت باش که خیالات فاسده قبیحه و تصورات باطله، از القائات شیطان است که مى‌‌خواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند، و تو که مجاهدى با شیطان و جنودش و مى‌‌خواهى صفحه نفس را مملکت الهى [و] رحمانى کنى، باید مواظب کید آن لعین باشى و این اوهامِ بر خلاف رضاى حق تعالى را از خود دور نمایى تا إن‌شاءاللّه در این جنگ داخلى، این سنگر را که خیلى مهم است از دست شیطان و جنودش بگیرى، که این سنگر به منزله‌ی سرحدّ(مرز) است، اگر این‌جا غالب شدى، امیدوار باش.»[6]

راه‌های کنترل خیال

پس از آن‌که نقش کلیدی خیال در کشاندن انسان به سمت معصیت روشن شد، سالک إلی‌الله باید درصدد کنترل و ضبط آن برآید و از هرزه‌گردی آن جلوگیری نماید. برای وصول به این مقصود اجرای برنامه‌های زیر مفید و ضروری است:

1) تفکر: از آن‌جا که قوه خیال قوه‌ای برای خزانه‌داری تصاویر ادراکی حواس ظاهری و نیز قوه‌ای برای صورت‌گری مفاهیم و معانی جزیی و کلی است، بدیهی است که دائم با کثرات (اشکال و مفاهیم زیاد) محشور و مأنوس است. بنابراین یکی از راه‌های خلاصی از تخیلات فاسد، تفکر در امور معقول و مفاهیم کلی است. مانند تفکر در معانی آیات و روایات و همچنین تفکر در نعمتهایی که خداوند به انسان عنایت کرده، چه نعمتهای مادّی و چه نعمتهای معنوی. یعنی فرد باید بیندیشد که این همه نعمتهای مادّی و معنوی که خدا در اختیارمن قرار داده، حال وظیفه من نسبت به این مولای مالک‌الملوک چیست؟ آیا وظیفهای دارم یا نه؟

علت درمان‌گر بودن تفکر آن است که مربوط به قوه عقل بوده و عقل با وحدت مأنوس و محشور است یعنی هرجا که پای عقل در میان باشد کثرات و اشکال و صور و مقادیر که مربوط به عالم ماده و خیالند جایی نخواهند داشت.

بزرگان از فلاسفه و عرفا همچون بوعلی سینا و ملاصدرا پیشنهادشان این است که برای تطهیر قوه خیال ریاضیات خوانده شود چرا که تفکر در معادلات ریاضی باعث تقویت قوه عاقله و انس انسان با عالم وحدت می‌شود.

2) انصراف خیال: یکی دیگر از راه‌های کنترل خیال انصراف است. یعنی به محض این‌که خیال انسان مشغول به تصویر ناشایستی شد سریعاً خود را با انجام کاری منصرف کنیم به‌عنوان‌مثال با دوستی شروع به صحبت کنیم و یا به خواندن کتابی مشغول شویم.

استاد شهید آیت‌الله مطهری در این خصوص چنین فرموده‌اند: «اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان مى‌‌شود... نفس انسان جوری است که همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنى همیشه باید یک کارى داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آن‌چه که دلش مى‌‌خواهد وادار مى‌‌کند و آن وقت است که دریچه خیال به روى انسان باز مى‌‌شود؛ در رختخواب فکر مى‌‌کند، در بازار فکر مى‌‌کند، همین‌‌طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه مى‌‌کشاند. اما برعکس، وقتى که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به‌سوى خود مى‌‌کشد و جذب مى‌‌کند و به او مجال براى فکر و خیال باطل نمى‌‌دهد.»[7]

3) برخلاف عمل کردن: یکی از بهترین راه‌ها برای مبارزه با خیالات شهوانی و گناه‌آلود، آن است که به محض آمدن خیال و تصور گناه در ذهن، فرد ذهن خود را متوجه امور شریف یا مباح نماید و درباره‌ی آن امور به تصویرگری بپردازد. حضرت امام خمینی رضوان‌الله‌علیه در این‌باره چنین فرموده‌اند:

«انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود برآمده و مى‌‌خواهد باطن را صفایى دهد و از جنود ابلیس آن را خالى کند، باید زمام خیال را در دست گیرد و نگذارد هر جا مى‌‌خواهد پرواز کند، و مانع شود از این‌که خیال‌هاى فاسد باطل براى او پیش آید، از قبیل خیال معاصى و شیطنت، همیشه خیال خود را متوجه امور شریفه کند. و این اگر چه در اوّل امر قدرى مشکل به نظر مى‌‌رسد و شیطان و جنودش آن را به نظر بزرگ جلوه مى‌‌دهند، ولى با قدرى مراقبت و مواظبت امر سهل مى‌‌شود. ممکن است، براى تجربه، تو نیز چندى در صدد جمع خیال باشى و مواظبت کامل از آن کنى: هر وقت مى‌‌خواهد متوجه امر پستى و خسیسى شود، آن را منصرف کنى و متوجه کنى به امور دیگر، از قبیل مباحات یا امور راجحه شریفه. اگر دیدى نتیجه گرفتى، شکر خداى تعالى کن بر این توفیق، و این مطلب را تعقیب کن شاید خداى تو به رحمت خود راهى براى تو باز کند از ملکوت که هدایت شوى به صراط مستقیم انسانیت و کار سلوک إلى‌اللّه تعالى براى تو آسان شود.»[8]

ایشان در کتاب شریف آداب‌الصلاة نیز درباره ضبط خیال در هنگام نماز جهت حضور قلب، چنین فرموده‌اند: «طریق عمده رام نمودن آن [قوه خیال]، عمل نمودن به خلاف است. و آن‌چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیّا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید و به مجرّد این که بخواهد از چنگ انسان فرار کند آن را استرجاع نماید(برگرداند)، و در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن باشد و از حال آن تفتیش نماید و نگذارد سر خود باشد. و این در اوّل امر کارى صعب به نظر مى‌‌آید، ولى پس از مدّتى عمل و دقّت و علاج حتماً رام مى‌‌شود و ارتیاض پیدا مى‌‌کند.»[9]

4) کنترل حواس ظاهری: قوه خیال خزانه‌دار تصاویری است که توسط حواس ظاهری انسان درک می‌شوند، و همین تصاویر بایگانی شده در خیال، بازیابی و در ذهن فرد جلوه می‌نماید. بنابراین اگر این تصاویر مربوط به امور شهوانی و هواهای نفسانی باشد، شیطان هر چه بیشتر این تصاویر را ارسال نموده و ذهن فرد را به سمت آن‌ها تحریک می‌نماید. بنابراین اگر انسان در طی روز از دیدن و شنیدن امور ممنوعه و محرمه پرهیز نماید، ماده گناه را در وجود خود کم نموده و از مرز مملکت وجود خود محافظت نموده است. امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: «النَّظَرُ سَهْمٌ‌‌ مِنْ‌‌ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً ـ نگاه(به نامحرم یا امور ممنوعه) تیر مسمومی از تیرهای شیطان است. چه بسا یک نگاه که حسرت طولانی در پی دارد[10]

در این روایت شریف حضرت، نگاه مسموم را تیری شیطانی معرفی کرده‌اند. زیرا نگاه ظرف چند لحظه تمام می‌شود، اما شیطان و نفس اماره دست از آن برنمی‌دارند و مرتب آن‌را در خیال انسان مجسم نموده و از همین راه انسان را به گناه می‌کشانند. مرحوم بابا طاهر همدانی این واقعیت را چه‌قدر زیبا به نظم درآورده و فرموده:

ز دست دیده و دل هر دو فریاد            که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد                   زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

5) مبارزه با حبّ دنیا: مبدأ و منشاء تشتت و پراکندگی خیال، محبت به دنیا است. هر انسانی برای خود دنیایی دارد. دنیا به معنای کوه و دشت و دریا و امکانات مادی، موجودی مذموم و پلید نیست زیرا این‌ها همه آفریده خدای متعال هستند و از آیات قدرت او. بلکه آن‌چه بد و مذموم است و در آیات و روایات از آن نهی شده است، دل بستن به این مظاهر دنیوی و به اسارت آن‌ها رفتن است. حضرت سلیمان علیه‌السلام چنان سلطنت دنیوی داشت که هیچ‌کس تا‌کنون مانند آن‌را نداشته است، اما هیچ دلبستگی به آن نداشت. امام صادق صلوات‌الله‌علیه درباره‌ی دل‌بستگی به دنیا چنین فرموده‌اند: «مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى یَقْتُلَهُ ـ مَثَل دنیا، مَثَل آب دریاست که انسان تشنه هر چه از آن بخورد تشنه‌تر می‌شود تا این‌که هلاک شود..»[11]

امام صادق علیه‌السلام در جای دیگر فرموده‌اند: «إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ إِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الْحَیَّةِ مَا أَلْیَنَ مَسَّهَا وَ فِی جَوْفِهَا السَّمُّ النَّاقِعُ یَحْذَرُهَا الرَّجُلُ الْعَاقِلُ وَ یَهْوِی إِلَیْهَا الصَّبِیُّ الْجَاهِلُ ـ در کتاب على علیه‌السلام است که: حکایت دنیا حکایت مار است، که چه اندازه لمس کردنش نرم و خوشایند است، اما در درون زهر کشنده دارد. مرد عاقل از آن پرهیز می‌کند و کودک نادان به سویش می‌رود.»[12]

هدف این دو روایت و روایات بسیار زیادی که در باب مذمت محبت دنیا وارد شده، آن است که انسان را از اعتماد و دل بستن به دنیا پرهیز داده و او را متوجه سرای جاوید نماید. حال اگر کسی فریب دنیا را خورد و به آن دل داد، چون مظاهر دنیا و جلوه‌های آن زیاد و کثیر است، مرغ خیال او در بین این مظاهر پرّان و سرگردان خواهد بود که نتیجه آن تشتت خیال و پراکندگی اوهام است. بنابراین سالک ألی‌الله باید با قطع تعلقات دنیوی، مرغک خیال خود را در یک آشیانه منزل دهد، که آن جایی جز خیال دوست و فکر محبوب نیست.

راه علاج حبّ دنیا علم و عمل نافع است. علم نافع یعنی انسان با مطالعه در اخبار وارده از حضرات معصومین علیهم‌السلام به مضرات حبّ دنیا پی برده و سپس تفکر را چاشنی آن نموده و بین منافع و مضرات دل‌بستن به دنیا مقایسه نماید و بنگرد آیا ارزش دارد حیات اُخروی ابدی خود را به زندگی چند روزه‌ی فانی دنیوی بفروشد؟!!

راه علاج عملی آن است که برخلاف محبت خود به دنیا عمل کند. به‌عنوان‌مثال اگر علاقه به مال دارد، با گشاده دستی و صدقات واجب یا مستحب ریشه حب دنیا را برکند.

حضرت امام خمینی رحمت‌الله‌علیه در این خصوص چنین فرموده‌اند:

«طالبان غیر حق، که در نظر اهل معرفت همه طالب دنیا هستند، نیز هر چه مطلوب آن‌ها است به همان متوجّه و متعلّقند. آن‌ها نیز اگر در حبّ مطلوب خود مفرطند و حبّ دنیا مجامع قلوب آن‌ها را گرفته، هیچ‌گاه از توجّه به آن مسلوب نشوند و در هر حال و هر چیز با جمال محبوب خود به‌سر برند. و اگر حبّ آن‌ها کمتر باشد، در وقت فراغت قلب آن‌ها به محبوب خود رجوع کند. آنان که حبّ مال و ریاست و شرف در دل آن‌ها است، در خواب نیز مطلوب خود را مى‌‌بینند و در بیدارى به فکر محبوب خود به‌سر مى‌‌برند، و مادامى که در اشتغال به دنیا به‌سر مى‌‌برند با محبوب خود هم آغوشند... بالجمله، دل ما چون با حبّ دنیا آمیخته شده و مقصد و مقصودى جز تعمیر آن ندارد، ناچار این حبّ مانع از فراغت قلب و حضور آن در محضر قدس شود.

و علاج این مرض مهلک و فساد خانمان سوز با علم و عمل نافع است. امّا علم نافع براى این مرض، تفکّر در ثمرات و نتایج آن و مقایسه کردن بین آن‌ها و مضارّ و مهالک حاصله از آن است. به شرح بعض احادیث اهل بیت عصمت اکتفا مى‌‌کنم: (فی الکافى عن أبی عبد‌اللّه علیه‌السلام، قال: رأس کلّ خطیئة حبّ الدّنیا[13] ـ ریشه تمام گناهان و خطاها، محبت دنیاست.) ... و بس است براى انسان بیدار همین حدیث شریف، و کفایت مى‌‌کند براى این خطیئه بزرگ مهلک(حبّ دنیا)، همین که سرچشمه تمام خطاها و ریشه و پایه جمیع مفاسد است. با قدرى تأمّل معلوم شود که تقریباً تمام مفاسد اخلاقى و اعمالى از ثمرات این شجره خبیثه است. هیچ دین و مذهب باطلى تأسیس در عالم نشده و هیچ فسادى در دنیا رخ نداده مگر به واسطه این موبقه عظیمه. قتل و غارت و ظلم و تعدّى نتایج این خطیئه است، فجور و فحشاء و دزدى و سایر فجایع زاییده این جرثومه فساد است. انسان داراى این حبّ از جمیع فضائل معنویّه بر کنار است: شجاعت، عفت، سخاوت، عدالت که مبدأ تمام فضائل نفسانیّه است، با حبّ دنیا جمع نمى‌‌شود. معارف الهیّه، توحید در اسماء و صفات و افعال و ذات، و حق‌جویى و حق‌بینى با حبّ دنیا متضادّند، طمأنینه نفس و سکونت خاطر و استراحت قلب، که روح سعادت دو دنیا است، با حبّ دنیا مجتمع نشود. غناى قلب و بزرگوارى و عزّت نفس و حرّیّت و آزاد مردى از لوازم بى‌اعتنایى به دنیا است، چنان‌چه فقر و ذلّت و طمع و حرص و رقّیّت و چاپلوسى از لوازم حبّ دنیا است. عطوفت، رحمت، مواصلت، مودّت، محبّت، با حبّ دنیا متخالفند. بغض و کینه و جور و قطع رحم و نفاق و دیگر اخلاق فاسده از ولیده‌‌هاى این امّ الأمراض است.

... و چون معلوم شود که حبّ دنیا مبدأ و منشأ تمام مفاسد است، بر انسان عاقل علاقمند به سعادت خود لازم است این درخت را از دل ریشه کن کند. و طریق علاج عملى آن است که معامله به ضدّ کند: پس اگر به مال و منال علاقه دارد، با بسط ید و صدقات واجبه و مستحبّه ریشه آن‌را از دل بکند. و یکى از نکات صدقات همین کم شدن علاقه به دنیا است، و لهذا مستحبّ است که انسان چیزى را که دوست مى‌‌دارد و مورد علاقه‌‌اش هست صدقه دهد، چنان‌چه در کتاب کریم الهى مى‌‌فرماید: " لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون‌‌ ـ هرگز به حقیقت نیکوکارى نمى‌‌رسید مگر این‌که از آن‌چه دوست مى‌‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید" (ال‌عمران/92)؛ و اگر علاقه به فخر و تقدّم و ریاست و استطالت(گردن کشی ـ بزرگی کردن) دارد، اعمال ضدّ آن را بکند و دماغ نفس امّاره را به خاک بمالد تا اصلاح شود.»[14]

تطهیر قوه خیال، نه تعطیل آن

گفته شد قوه خیال اولین مبداء برای کار و حرکت انسان است. از همین روی می‌توان آن‌را نرم افزار اداره انسان نامید. تمام کسانی‌ که می‌خواهند برای انسان برنامه ارائه دهند نیاز به استفاده از قوه خیال او دارند که این امر در مورد کسانی که برنامه‌های منفی دارند واضح است. اما حتی انبیاء در دعوت انسان به معارف از قوه خیال آن‌ها بهره برده‌اند. زیرا اگرچه تلاش اصلی آنان ارتقاء عقول بشر بوده، اما چون ادراکات عقل کلی است، برای جزیی شدن مطلب نیاز به صورت‌گری خیال دارد. به‌عنوان‌مثال چنان تنوعی در خیال انگیزی قرآن وجود دارد که کمتر کسی که به قصد مطالعه (نه تعبد) آ‌ن‌را می‌خواند می‌تواند از آن دست بکشد. حتی در این عصر و زمانه‌ای که رسانه‌های قوی دیداری و شنیداری و کتاب‌های رمان و غیره خیال انسان‌ها را تسخیر کرده‌اند بسیاری از گروندگان به اسلام از طریق مطالعه قرآن مسلمان شده‌اند‌. خیلی از آن‌ها اعتراف می‌کنند وقتی برای اولین‌بار قرآن را خوانده‌اند دیگر نتوانسته‌اند از آن دست بردارند. هیچ شکی نیست که سخن‌گویی قرآن با فطرت انسان‌ها این علاقه را ایجاد کرده است اما یکی از اسباب ظاهری این جاذبه، خیال انگیزی قرآن است. چرا که قرآن مجموعه‌ای از داستان، توصیف طبیعت، حکمت، مَثَل، پند و ... دارد و همه‌ی این‌ها باعث جلب و جذب به قرآن می‌شود‌.

از این روش قرآن این نتیجه را می‌توان گرفت که ماموریت دین تضعیف قوه خیال نیست بلکه تطهیر و ارتقاء آن است.

برنامه مهم دیگر شرع مقدس ارتقاء قوه خیال است. ارتقاء قوه خیال به معنای ظهور عقل در آن است. عقل قوه‌ای کلی نگر است که می‌تواند با نگاه صحیح خود به پدیده‌ها و روابط آن‌ها و ملاحظه‌ی مصالح و مفاسد کلیه، قوه خیال را در مسیر صحیح تحت کنترل خود درآورد. بنابراین کسی تصور نکند که شریعت مقدس اسلام در صدد تعطیل قوه خیال است؛ بلکه اسلام عزیز درصدد تطهیر و ارتقاء این نیروی خدادادی شگفت‌انگیز می‌باشد.

نشانه‌های تطهیر قوه خیال

اگرچه تطهیر و پاک‌سازی قوه خیال کاری سخت و دشوار است، اما کاری است شدنی و راهی است رفتنی. حال اگر کسی بخواهد قوه خیال خود را از حیث میزان طهارت ارزیابی کند، یکی از بهترین راه‌ها "بررسی خواب‌های فرد" است. خواب بهترین معرف انسان است.

نفس در خواب به وسیله قوه خیال محتویات درون خود را، اعم از صور و اشکال مختلف را بیرون آورده و مشاهده می‌کند که همه‌ی این‌ها مربوط به درون خود اوست. حتی اگر صور و اشکال دیگران را بد ببیند، باز مربوط به درون خود شخص است. یعنی اگر کسی بیدار شد و گفت فلانی را به شکل گرگ دیدم باید بداند که خودش را با رنگ فلانی در چهره گرگ دیده است. تمام اعمال روزانه‌ی انسان در خواب توسط قوه خیال به نمایش در می‌آید و تمام ناسزاها و کارهای بد در خواب به صورت مار و عقرب به سراغ انسان می‌آید.

اگر اعمال آدمی آلوده بود، خیال آدمی نیز گرفتار آلودگی شده و به جای آن‌که وظیفه‌اش را مانند سگ شکاری برای شکار حقایق عالم و تحویل آن‌ها با امانت به صاحب خود ایفا نماید، مانند سگی ولگرد ‌گردد که فرد از اذیت و آزار آن در امان نخواهد بود. خواب تلویزیون نفس ناطقه انسانی است. به محض این‌که چشم و گوش بسته شد و قوه لامسه و چشایی و بویایی رها گردید و خواب غلبه نمود، قوه خیال شروع به پخش فیلم درون می‌کند. هر چه مشاهده می‌شود در خود انسان وجود دارد و نمایش اعمال روزانه اوست. این چنین است که به جای تصورات لطیف، بیشتر گرفتار خواب‌های آشفته و پراکنده می‌باشیم.

البته اگر سالکی طی روز مراقبت داشته باشد و از معاصی احتراز نماید، خواب‌هایش جنبه رحمانی و روحانی به خود گرفته، و پاکی درون او را روایت می‌کند. به همین جهت، یکی از راه‌های کنترل اساتید اخلاق بر میزان پیشرفت شاگردان سلوکی، بررسی محتوای خواب آنان است.



[1]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‌‌2، ص80

[2]. اشارات بوعلی، نمط ششم، فصل 14

[3]. مجموعه ‌‌آثار استاد شهید مطهرى،ج‌‌5، ص273

[4]. شرح چهل حدیث، ص14

[5]. آداب الصلوة، ص44

[6]. شرح چهل حدیث، صفحات 17 و 18

[7]. مجموعه‌‌ آثار شهید مطهرى، ج‌‌22، ص 789

[8]. شرح چهل حدیث، ص17

[9]. آداب الصلاة، متن، ص44

[10]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج‌‌5، ص559

[11]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج‌‌2، ص136

[12]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج‌‌2، ص136

[13]. الکافی (ط - الإسلامیة) ج‌‌2، ص315

[14]. آداب الصلوة، ص48 تا 51، با تلخیص

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.