خادم الموالی عباس داودی داوودی

حد مصافحه

عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ الْمُصَافَحَةِ فَقَالَ دَوْرُ نَخْلَةٍ.

هشام بن سالم گوید: از امام صادق علیه‌السلام در مورد حد مصافحه پرسیدم.

امام پاسخ داد: «اطراف یک درخت خرما»

علامه مجلسی در ذیل این روایت می‌گوید: «این روایت بر این نکته دلالت می‌کند که برای استحباب دوباره دست دادن، پنهان شدن یکی از دو طرف حتی به اندازه یک درخت کافی است.»

بحار الأنوار (ط - بیروت) ج‏73 ص27

 

2ـ امام صادق علیه‌السلام  فرمود:

کَانَ الْمُسْلِمُونَ إِذَا غَزَوْا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَرُّوا بِمَکَانٍ کَثِیرِ الشَّجَرِ ثُمَّ خَرَجُوا إِلَى الْفَضَاءِ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ‏ فَتَصَافَحُوا.

هرگاه مسلمانان در جنگی همراه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شرکت می‌کردند که در مسیر، از منطقه‌ای پر درخت می‌گذشتند و سپس به فضای باز وارد می‌شدند، به یکدیگر می‌نگریستند و مصافحه می‌کردند.»

 

أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: کُنْتُ زَمِیلَ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ کُنْتُ أَبْدَأُ بِالرُّکُوبِ ثُمَّ یَرْکَبُ هُوَ فَإِذَا اسْتَوَیْنَا سَلَّمَ وَ سَاءَلَ مُسَاءَلَةَ رَجُلٍ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ وَ صَافَحَ قَالَ وَ کَانَ إِذَا نَزَلَ نَزَلَ قَبْلِی فَإِذَا اسْتَوَیْتُ أَنَا وَ هُوَ عَلَى الْأَرْضِ سَلَّمَ وَ سَاءَلَ مُسَاءَلَةَ مَنْ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّکَ لَتَفْعَلُ شَیْئاً مَا یَفْعَلُهُ مَنْ قِبَلَنَا وَ إِنْ فَعَلَ مَرَّةً فَکَثِیرٌ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ مَا فِی الْمُصَافَحَةِ أَنَّ الْمُؤْمِنِینَ یَلْتَقِیَانِ فَیُصَافِحُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَمَا تَزَالُ الذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْهُمَا کَمَا تَتَحَاتُّ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرِ وَ اللَّهُ یَنْظُرُ إِلَیْهِمَا حَتَّى یَفْتَرِقَا

ابو عبیده گوید: من هم‌کجاوه امام باقر علیه‌السّلام بودم و اول من سوار می‌شدم و سپس آن حضرت، چون قرار می‌گرفتیم حضرت به‌من سلام می‌کرد و مانند مردی‌ که رفیقش را به تازگى ندیده احوال‌پرسى و مصافحه می‌فرمود و هنگام پیاده شدن او پیش از من پیاده می‌شد، چون بر زمین قرار می‌گرفتیم سلام می‌کرد و مانند کسى که رفیقش را به تازگى ندیده احوال‌پرسى می‌نمود.

من گفتم یا ابن رسول‌اللَّه شما کارى می‌کنى که هیچ کس از مردم نزد ما نمی‌کند و اگر یک بار هم بکند زیاد است؟

فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمیدانى؟ دو مؤمن به هم بر می‌خورند و یکى به دیگرى دست می‌دهد، پس همواره گناهان آن دو می‌ریزد، چنان‌که برگ از درخت می‌ریزد، و خدا به آن‌ها توجه می‌فرماید تا از یک دیگر جدا شوند.

 

عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: زَامَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَحَطَطْنَا الرَّحْلَ‏ «3» ثُمَّ مَشَى قَلِیلًا ثُمَّ جَاءَ فَأَخَذَ بِیَدِی فَغَمَزَهَا غَمْزَةً شَدِیدَةً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ وَ مَا کُنْتُ مَعَکَ فِی الْمَحْمِلِ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا جَالَ جَوْلَةً ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ أَخِیهِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِمَا بِوَجْهِهِ فَلَمْ یَزَلْ مُقْبِلًا عَلَیْهِمَا بِوَجْهِهِ وَ یَقُولُ لِلذُّنُوبِ تَحَاتَّ عَنْهُمَا فَتَتَحَاتُّ یَا أَبَا حَمْزَةَ کَمَا یَتَحَاتُّ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرِ فَیَفْتَرِقَانِ وَ مَا عَلَیْهِمَا مِنْ ذَنْبٍ.

ابو حمزه گوید: هم‌کجاوه امام باقر علیه‌السّلام بودم، چون بار به زمین گذاشتیم، حضرت اندکى راه رفت، سپس آمد و دست مرا گرفت و گرم بفشرد،

من عرض‌کردم: قربانت گردم، من که در کجاوه همراه شما بودم؟

فرمود: مگر نمیدانى که چون مؤمن گردشى کند و سپس به برادرش دست دهد خدا توجه خود را به سوى آن‌ها افکند و همواره به آن‌ها رو آورد و به گناهان فرماید: از آن‌ها فروریزید،- اى ابا حمزه- سپس گناهان مانند برگ درخت فرو ریزند و آن‌ها خالى از گناه از یک‌دیگر جدا شوند.

 

5ـ امام باقر علیه‌السّلام فرمود:

یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا تَوَارَى أَحَدُهُمَا عَنْ صَاحِبِهِ بِشَجَرَةٍ ثُمَّ الْتَقَیَا أَنْ یَتَصَافَحَا.

براى مؤمنین سزاوار است که چون یکى از آن‌ها از رفیقش به فاصله درختى نهان شد و سپس به هم برخوردند مصافحه کنند.

الکافی (ط - الإسلامیة) ج‏2 صفحات 179 تا 181

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.